Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (822 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Blindenschrift {f} U الفبای مخصوص نابینایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Brailleschrift {f} U خط نابینایان
Blindenhund {m} U سگ نابینایان
Blindenanstalt {f} U سازمان حمایت از نابینایان
G U گ [حرف هفتم الفبای آلمانی]
ungewöhnlich <adj.> U مخصوص
außergewöhnlich <adj.> U مخصوص
außerordentlich <adj.> U مخصوص
Riegel {m} U پیچ مخصوص قفل کردن در
Faktotum {n} U پیشخدمت مخصوص
Charakterzug {m} U علامت مخصوص
Ehrensitz {m} U جایگاه مخصوص
Ehrenplatz {m} U جایگاه مخصوص
Beigeschmack {m} U طعم مخصوص
Bauernbrot {n} U نان مخصوص روستا
Blendlaterne {f} U چراغ مخصوص دزدی
Einmachzucker {m} U شکر مرباپزی [مخصوص]
Anzeigenblatt {n} U روزنامه مخصوص اعلانات
Abtreibungsklinik {f} U درمانگاه مخصوص کورتاژ
Fernsehsatellit {m} U ماهواره مخصوص تلویزیون
Darre {f} U نوعی بیماری مخصوص حیوانات
Expander {m} U فنر تقویت عضلات [مخصوص]
Beschäler {m} U اسب مخصوص جفت گیری
Aerogramm {n} U کاغذ مخصوص پست هوایی
Autokino {n} U سینمای مخصوص اتومبیل سواران
Jargon {m} U اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
Kauderwelsch {n} U اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
Papierkorb {n} U سطل زباله مخصوص کاغذ
Brausepulver {n} U پودر مخصوص نوشابه گازدار
Brusttee {m} U مایع جوشانده [مخصوص سینه]
Allzweckreiniger {m} U ماده مخصوص برای انواع نظافت
Domino {m} U شنل اشخاص ماسک دار [مخصوص]
Barhocker {m} U چهار پایه مخصوص پشت بار
Anrichte {f} U میز [مخصوص سرو کردن غذا]
Etüde {f} U اتود [قطعه مخصوص تمرین موسیقی]
Druckwalze {f} U نورد یا غلطک دستگاه چاپ [مخصوص]
Sandkasten {m} U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Sandkiste {f} U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Abfüllanlage {f} U دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
Guatl {n} U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Jagdhorn {n} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Trompe de Chasse {f} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Signalhorn {n} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Gutsle {n} [Süddeutschland ] U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Weihnachtsplätzchen {n} بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Dachbodenleiter {f} U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Dachbodenleiter {f} U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Guetzli {n} [Schweiz] [Keks] U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
hinter der Bühne <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
Guetzli {n} [Schweiz] [Keks] U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Gutsle {n} [Süddeutschland ] U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Weihnachtsplätzchen {n} U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Guatl {n} U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Feuerwehrleiter {f} U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
Flaschenzug {m} U دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
Drehleiter {f} U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
Darre {f} U تنور مخصوص خشک کردن [برای انواع غله و میوه]
Alphorn {n} U کرنا [ساز بادی چوبی مخصوص کوه های آلپ]
Barzahlungsskonto {m} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Barzahlungsrabatt {m} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Kassenskonto {n} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Kassaskonto {n} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد] [اقتصاد]
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com